loading...
قلب نارنجی
هم قطار بازدید : 9 جمعه 07 تیر 1392 نظرات (1)

یه نفر ازم پرسید : میشناسیش ؟!
هزارتا خاطره ت اومد جلوی چشمم ،
اما فقط یه لبخند زدم و گفتم : میشناختمش . . .

 

http://uploadpa.com/beta/12/w46yy4hvn1f7tg7e8rip.jpg

هم قطار بازدید : 13 جمعه 07 تیر 1392 نظرات (0)

مهم نیست که بگی خوب مینویسی !!!


 برای من مهم این است که بفهمی و بدانی برای تو مینویسم


 و مهمتر اینکه بخوانی آنچه را که مینویسم ...


و لبخند همیشگی ات را بزنی ، و زیر لب بگویی ، دیوونه ...

 


هم قطار بازدید : 12 جمعه 07 تیر 1392 نظرات (0)

رهـــایـــم کـــردی

 

  چـــرا کـــه

 

  بـرهـنـگـی ات را نـجـویـدم !!!

 

  بـوسـه هـایـت را نـدریـدم

 

  و طعم گناه را …نچشیدم !!!

 

  رهــایــم کـــردی ...

 

  چــون ؟!


  عـشــق ورزیــدم ...


هم قطار بازدید : 11 جمعه 07 تیر 1392 نظرات (0)

کاش اون لحظه ای که یکی ازت میپرسه " حالت چطوره؟ "

و تو جواب میدی “خوبم!”

کسی باشه که محکم بغلت کنه و آروم تو گوشت بگه:

“میدونم خوب نیستی

هم قطار بازدید : 9 جمعه 07 تیر 1392 نظرات (0)

یه خواهش دارم :
وارد هــر رابطه ای نشین
الکـــی امیدوار نکنین
الکـــی دلخوش نکنین
الکـــی بش نگین رسیدی تک بزن و از پیاده رو برو
مواظب خودت باش
الکـــی اسمشو با لوندی صدا نکنین که طرف بگه جووووونم
هی نگید مــوش مــن
خرگـــــوش من و عشــــق من اینا...
اون داره حرفاتو باور میکنه
داره بهت وابسته میشه

اما تو داری باهاش بازی میکنی
نکن عزیزِ من , احساس یه انسان رو نابود نکن
برای سرگرمی و تکیه کلامت ....



هم قطار بازدید : 5 جمعه 07 تیر 1392 نظرات (0)
47e8e02643d045fddc23196255b2216f.jpg

هــوس کــرده ام


کـــه تـــو بـاشـــی

مـــن بـــاشـم 
و هیچـکـس نبـاشـــد 
آنگـــاه 


داغتـــریـن آغــــوش هـــا را از تنـتــــ 

و شیـریـــن تـریــن بــوســـه هـــا را از لبـــانتــــ 

بیـــرون بکشـــم 

بــه تـلـــافـی تمـــامـ ِ روزهــایـــی کـــه میخــــواهمتــــ 

و نیسـتـــی ...
هم قطار بازدید : 4 جمعه 07 تیر 1392 نظرات (0)

همیشه در حالی که...
یه عالمه حرف بیخ گلوت چسبیده!

یه عالمه اشک توی چشماته!

یه عالمه حسرت توی دلت تلنبار شده...

باید بگی : خب دیگه... واسه همیشه خدافظ ...!


lchv44fzpyb58qbtvsrp.jpg


هم قطار بازدید : 3 جمعه 07 تیر 1392 نظرات (0)

یک روز یک پسر و دختر جوان دست در دست هم از خیابانی عبور می کردند جلوی ویترین یک مغازه می ایستند

دختر:وای چه پالتوی زیبایی

پسر: عزیزم بیا بریم تو بپوش ببین دوست داری؟وارد مغازه میشوند دختر پالتو را امتحان میکند و بعد از نیم ساعت میگه که خوشش اومده

پسر: ببخشید قیمت این پالتو چنده؟فروشنده:360 هزار تومان

پسر: باشه میخرمش

دختر:آروم میگه ولی تو اینهمه پول رو از کجا میاری؟

پسر:پس اندازه 1ساله ام هست نگران نباش چشمان دختر از شدت خوشحالی برق میزند

دختر:ولی تو خیلی برای جمع آوری این پول زحمت کشیدی میخواستی گیتار مورد علاقه ات رو بخری

پسر جوان رو به دختر بر میگرده و میگه:مهم نیست عزیزم مهم اینکه با این هدیه تو را خوشحال میکنم برای خرید گیتار میتونم 1سال دیگه صبر کنم بعد از خرید پالتو هردو روانه پارک شدن

پسر:عزیزم من رو دوست داری؟دختر: آره

پسر: چقدر؟دختر: خیلی

پسر: یعنی به غیر از من هیچکس رو دوست نداری و نداشتی؟

دختر: خوب معلومه نه

یک فالگیر به آنها نزدیک میشود رو به دختر میکند و میگویید بیا فالت رو بگیرمدست دختر را میگیرد
فالگیر: بختت بلنده دختر زندگی خوبی داری و آینده ای درخشان عاشقی عاشق چشمان پسر جوان از شدت خوشحالی برق میزند

فالگیر: عاشق یک پسر جوان یک پسر قدبلند با موهای مشکی و چشمان آبی

دختر ناگهان دست و پایش را گم میکندپسر وا میرود دختر دستهایش را از دستهای فالگیر بیرون میکشد

چشمان پسر پر از اشک میشود رو به دختر می ایستد و میگویید :

او را میشناسم همین حالا از او یک پالتو خریدیم دختر سرش را پایین می اندازد

پسر: تو اون پالتو را نمیخواستی فقط میخواستی او را ببینی

ما هر روز از آن مغازه عبور میکردیمو همیشه تو از آنجا چیزی میخواستی

چقدر ساده بودم نفهمیدم چرا با من اینکارو کردی چرا؟

دختر آروم از کنارش عبور کرد او حتی پالتو مورد علاقه اش را با خود نبرد

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 7
  • بازدید کلی : 281
  • کدهای اختصاصی
    موزیک قلب نارنجی